سینگل مقالات
امتیاز دادن در مذاکره
- 1404-02-06
- بدون دیدگـاه
- 29 بازدید
- ابوالفضل رضائی
تعریف امتیاز
برای درک بهتر مفهوم امتیاز باید بدانید که یک مذاکره دقیقا از چه زمانی آغاز میشود! مذاکره دقیقا از زمانی شروع میشود که یکی از طرفین مذاکره کننده پیشنهاد اولیه خود را مطرح میکند و طرف مقابل یک پیشنهاد ثانوی میدهد یا پیشنهاد اولیه را به چالش میکشد و قصد تغییر آن به نفع خود را دارد. هنگامی که طرف اول پیشنهاد اولیه خود را به هر نحوی اصلاح یا تعدیل یا تغییر بدهد، امتیاز دادن رخ میدهد. پس میتوان گفت امتیاز یا Concession زمانی اعطا میشود که هر نوع تغییری در پیشنهاد اولیه به نفع مواضع طرف مقابل صورت بپذیرد. و چنانچه طرف مقابل درخواست تغییر در پیشنهاد اولیه را بدهد، این امر را میتوان درخواست امتیاز قلمداد کرد. همچنین در صورتی که یکی از طرفین، منافع طرف دیگر را تحسین کند یا به هر نحوی به تقویت منافع طرف مقابلش کمک کند این موضوع نوعی از امتیاز دادن تلقی میشود.
انواع امتیاز (مادی و معنوی – مشروط و نامشروط)
فرض های مختلفی را برای انواع امتیاز میتوان متصور شد. در اولین تقسیم بندی، امتیازها را میتوان به مادی و معنوی یا به عبارتی دیگر مشهود و نامشهود تقسیم کرد. امتیازهای مادی همان امتیازاتی است که مقصود طرفین است و درنهایت مذاکره میخواهند از طرف مقابل خود کسب کنند و درواقع آنچه به عنوان توافق، در نظر گرفته میشود، امتیازهای مادی مذاکره هستند. این امتیازها عینی هستند و مستقیماً به منافع مالی، زمانی، یا فیزیکی مربوط میشوند و معمولا قابل اندازه گیری با معیارهای کمی هستند.
مثال امتیاز مادی:
- کاهش قیمت کالا یا خدمات بهازای خرید حجمی (مثلاً ۱۰٪ تخفیف برای سفارش بالای ۱۰۰ میلیون تومان).
- تسریع در تحویل کالا (مثلاً تحویل ۷ روزه بهجای ۱۴ روز).
- اضافهکردن محصول یا خدمت دیگر( مثلاً فروشنده یک سال گارانتی رایگان به محصول اضافه کند)
- تبدیل پرداخت نقدی به اقساط بلندمدت بدون بهره.
- اجازه برگشت کالا تا ۳۰ روز پس از خرید (درحالی که معمولاً ۷ روز است).
در مقابل امتیاز مادی، امتیاز معنوی یا نامشهود هم ممکن است اعطا شود. این نوع از امتیاز ناملموس است و بیشتر جنبهای عاطفی، اعتباری، یا ارتباطی دارد و تاثیر آنها بر روابط یا احساس طرف مقابل متمرکز است. معمولا برای تلطیف فضای مذاکره و یا بهبود رابطه با طرف مقابل از امتیاز معنوی استفاده میشود.
مثال امتیاز معنوی:
- تحسین و تشکر از طرف مقابل در حضور تیمش برای ایجاد رابطه همکاری خوب (مثلاً در یک ایمیل سازمانی).
- مخاطب قرار دادن طرف مقابل به عنوان «شریک استراتژیک»
- اعلام تمایل برای همکاریهای آینده (مثلاً گفتن: ما شما را بهعنوان تأمینکننده انحصاری در ۵ سال آینده میبینیم)
- مشورت با طرف مقابل درباره طراحی محصول جدید، حتی اگر تأثیر مالی مستقیم نداشته باش و به هرنحوی سهم دادن به طرف مقاب در تصمیم گیری.
- پذیرش خطای گذشته (مثلاً گفتن: ببخشید در پروژه قبلی تاخیر داشتیم، این بار جبران میکنیم)
در نظر داشته باشید ترکیب هوشمندانه هر دو نوع امتیاز (مثلاً دادن تخفیف + تقدیر رسمی) میتواند اثربخشی مذاکره را افزایش دهد.
نوع دیگری از تقسیم بندی امتیازها را میتوان امتیازات مشروط و نامشروط دانست. امتیاز مشروط بدین معناست که شما هنگام اعطای این نوع از امتیاز، از طرف خود میخواهید پیشنهاد شما را با ارائه یک امتیاز متقابل و در همان سطح قبول کند. یعنی زمانی امتیاز را اعطا میکنید که از نوع امتیاز متقابلی که قرار است کسب کنید اطمینان داشته باشید. پس درنظر داشته باشید اعطای امتیاز صرفا به امید اینکه در اینده شاید طرف مقابلتان بخواهد به شما امتیازی بدهد، اشتباه است و تضمین بازگشت مهمترین رکن در امتیاز دهی مشروط است.
مثال امتیاز مشروط:
- اگر شما قیمت هر واحد را از ۱۰۰ به ۹۰ تومان کاهش دهید، ما حجم سفارش را از ۱,۰۰۰ به ۲,۰۰۰ واحد افزایش میدهیم
- درصورتی که پرداخت را نقدی انجام دهید، ۵٪ تخفیف اضافه میکنیم.
- اگر موافقت کنید ساعت کاری من انعطافپذیر باشد، پروژههای اضافه را بدون هزینه اضافهکاری انجام میدهم.
اما امتیاز نامشروط، امتیازی است که بدون انتظار فوری برای جبران ارائه میشود. معمولاً برای ایجاد حسن نیت، کاهش تنش، یا پیشدستی کردن در مذاکره استفاده میشود. این امتیاز رابطهگرانه است و ممکن است در بلندمدت منافع غیرمستقیم داشته باشد، اما ریسک سوءاستفاده طرف مقابل نیز در این نوع از امتیازدهیها وجود دارد.
مثال امتیاز نامشروط:
- باوجودی که طبق قرارداد تحویل کالا ۱۴ روزه است، این بار آن را در ۷ روز تحویل میدهیم (بدون شرط اضافه)
- با اینکه معمولاً نمونه رایگان نمیدهیم، این بار یک نمونه آزمایشی برای شما ارسال میکنیم
امتیاز افتتاح مذاکره
به اولین امتیازی که توسط یکی از طرفین مذاکره اعطا میشود، امتیاز افتتاح مذاکره یا Opening concession میگویند. امتتیاز افتتاح مذاکره، اولین امتیازی است که یکی از طرفین بهصورت عمدی و محاسبهشده ارائه میدهد تا چرخه مذاکره را آغاز کند یا آن را از مرحله تبادل اطلاعات به مرحله چانهزنی فعال منتقل سازد. این امتیاز دو نقش کلیدی دارد:
اول اینکه گفتگوی یکطرفه اطلاعاتی را به فضای تعاملی تبدیل میکند. و ثانیا انتظارات طرف مقابل درباره سطح امتیازات بعدی جهت میدهد.
مثال امتیاز افتتاح مذاکره:
فرض کنید مشتری در مغازه از قیمت یک کفش ورزشی میپرسد. فروشنده ابتدا مشخصات فنی را توضیح میدهد (تبادل اطلاعات). سپس میگوید: اگر امروز خرید کنید، یک جوراب ورزشی ضدعرق بهعنوان هدیه همراه کفش دریافت میکنید. در اینجا هدف فروشنده ترغیب مشتری به تصمیم گیری فوری و ایجاد حس اضافه ارزش است و امتیازی که در این راستا میدهد همان جوراب رایگان است و این امتیاز میشود امتیاز افتتاح مذاکره.
فرض دیگری را در نظر بگیرید که خریدار ابتدا درباره کیفیت محصول از تامین کننده سوال میکند تا اطلعلات کافی د رمورد محصول فروشنده جویا شود. سپس میگوید: اگر قیمت هر تن را ۵٪ کاهش دهید، ما پیشپرداخت ۵۰٪ را نقدی انجام میدهیم. این اعطای امتیاز به عنوان اولین امتیازدهی درجریان مذاکره درنظر گرفته میشود.
سه نکته را در هنگام اعطای امتیاز افتتاح درنظر داشته باشید 1- امتیاز افتتاحیه باید پس از شناخت اولیه از طرف مقابل و یا محصول وی ارائه شود 2- از امتیازاتی استفاده کنید که در صورت عدم توافق، بتوانید آن را پس بگیرید 3- امتیاز باید به اندازهای جذاب باشد که طرف مقابل را به چانهزنی ترغیب کند، اما نه آنقدر بزرگ که فضای مذاکره را یکطرفه کند. برای مثال فروشنده در ابتدا بگوید: «اگر بخری، ۵۰٪ تخفیف میدهیم!» (این امتیاز انعطاف برای امتیازات بعدی را به کل از بین میبرد.)
قواعد امتیازدهی
تا به اینجا با مفهوم امتیاز همچنین انواع آن آشنا شدیم. در این بخش چارچوب های مشخص و استانداردی برای اعطای امتیازات در مذاکره ذکر میکنیم. شاید با خود فکر کنید که امتیاز دادن در مذاکره کاری سلیقهای است و هر شخصی بسته به فضای مذاکره و نیاز و تجربه، ممکن است در مورد امتیاز دادن به طرف مقابل تصمیم بگیرد. اما این فرض اشتباه است و جناب دونالد هندون (Donald Hendon) طی سالها تحقیق علمی و پژوهشی سعی کرده تا الگوهای مشخصی برای تبادل مذاکره معرفی کند که در این بخش آنها برمیشماریم و مثال های برای درک بهتر موضوع ذکر خواهیم کرد.
1- اولین قاعده این است که جایی برای امتیاز دادن در نظر بگیرید.
این قاعده میگوید قبل از ورود به مذاکره، حداکثر و حداقل امتیازات قابل ارائه خود را مشخص کنی.
هرگز تمام امتیازات ممکن را در ابتدا یا یکباره ارائه ندهید. فضایی برای چانهزنی باقی بگذارید تا طرف مقابل احساس کند «برنده» شده است، انسانها زمانی که احساس کنند امتیاز گرفتهاند، تمایل بیشتری به توافق دارند. همچنین از بهرهبرداری یکجانبه جلوگیری کنید، اگر همه امتیازات را زود بدهید، طرف مقابل ممکن است باز هم تقاضای بیشتری کند.
برای انجام این قاعده باید سه اصل را رعایت کنید:
اول اینکه محدوده امتیازات را قبل از مذاکره تعیین کنید:
حداکثر امتیاز( Reservation Point) قابل ارائه خود را مشخص کنید به عبارتی کمترین مقداری که میتوانید بپذیرید
نقطه هدف خود را بدانید (Target Point) مقدار ایدهآل شما (مثلاً قیمت مطلوب فروش)
نقطه اولیه (Opening Offer) را تعیین کنید و مقداری که با آن میخواهید مذاکره را شروع کنید بدانید.
دوم اینکه از تکنیک انگور ترش استفاده کنید.
طوری رفتار کنید که امتیاز دادن برای شما «دشوار» به نظر برسد. مثلاً بگویید: این آخرین تخفیفی است که میتوانم بدهم… واقعاً دارم ضرر میکنم!
3- امتیازها را تدریجی و کوچک اعطا کنید و در هر مرحله فقط بخشی از امتیاز را ارائه دهید. مثلاً در مذاکره
2- دومین قاعده این است که تا حد امکان بکوشید ابتدا طرف مقابل، انتظارات و اهدافش را مطرح کند.
از نیاز طرف مقابل جلوگیری میکنید و منابع خود را بهینه مدیریت خواهید کرد.
چرا این قاعده حیاتی است؟
از امتیازدهی اضافه جلوگیری میکند ممکن است طرف مقابل با امتیاز کوچکی راضی شود، اما شما با پیشدستی کردن، امتیازی بزرگتر از نیازش بدهید. برای مثال فرض کنید فروشنده بدون پرسش، پیشنهاد ۲۰٪ تخفیف میدهد، درحالی که مشتری با ۱۰٪ هم راضی بود. همچنین با پرسشهای هوشمندانه میفهمید چه امتیازی برای او ارزشمندتر است.
درنظر داشته باشید کسی که اول انتظاراتش را فاش میکند، معمولاً در موضع انفعال قرار میگیرد. برای اینکه به اطلاعات طرف مقابل دسترسی پیدا کنید میتوانید از تکنیک های پرسش های باز، سکوت استراتژیک و گوش دادن فعال استفاده کنید.
3- قاعده سوم میگوید در اعطای امتیاز کوچک، پیشقدم باشید؛ اما هرگز اعطای امتیازهای بزرگ، پیشدستی نکنید.
این قاعده مبتنی بر روانشناسی “تلافی متقابل” (Reciprocity) است که در مذاکرات کاربرد زیادی دارد. وقتی شما ابتدا یک امتیاز کوچک میدهید، طرف مقابل به صورت ناخودآگاه احساس تعهد میکند که امتیازی متقابل بدهد. اما امتیازهای بزرگ اگر اول داده شوند، میتوانند موقعیت شما را تضعیف کنند. علاوه بر این شما با اعطای امتیازهای کوچک فضای مثبتی ایجاد میکنید و شما با امتیازهای کوچک و حسابشده، سرعت و جهت مذاکره را کنترل میکنید.
4– قاعده چهارم: امتیازهایتان را ارزشمندتر از آنچه هستند جلوه دهید
در نظر داشته باشید طرف مقابل هموازه امتیازات اعطایی را بر اساس نیازهای خود ارزشگذاری میکند، اما باید با استفاده از زبان بدن ولحن مناسب وی را قانع کنید که این امتیازها برای خودتان ارزشمند است و البته که شمارا دچار هزینه بسیار میکند. شما باید طوری امتیاز دهید که طرف مقابل احساس کند امتیاز بزرگی گرفته است، حتی اگر امتیاز شما از نظر خودتان کوچک باشد، با نشان دادن «هزینهدار بودن» امتیاز، از تقاضاهای بیشتر جلوگیری میکنید. در واقع اگر امتیاز شما سریع و راحت داده شود، طرف مقابل آن را بیارزش تلقی میکند.
همانطور که گفتیم برای انجام چنین کاری میتوانید از زبان بدن و لحن مناسب استفاده کنید برای مثال امتیاز را با تأمل و اکراه ارائه دهید (مثلاً اخم کردن، مکث کردن، یا گفتن جملاتی مانند: «این واقعاً برخلاف خطمشی شرکت ماست، اما…». یا از تکنیک بسته بندی امتیازات استفاده کنید. امتیاز کوچک را در قالب یک پکیج ویژه ارائه دهید مثال: نگویید «۵٪ تخفیف میدهم»، بگویید: «با شرایط خاصی که دارید، میتوانیم شما را در لیست مشتریان ویژه قرار دهیم که شامل ۵٪ تخفیف انحصاری میشود.
5- قاعده پنجم هندون میگوید اجازه دهید که طرف مقابل، برای دریافت امتیازها تلاش کند.
در صورتی که طرف مقابل برای کسب امتیاز از شما به زحمت بیفتد، آن امتیاز برای وی ارزش بیشتری پیدا میکند. و احساس میکند برنده مذاکره شده است، نه اینکه شما امتیاز را راحت دادهاید برای مثال سناریویی را تصور کنید که مشتری میخواهد از فروشنده یک فروشگاه تخفیف بگیرد. مشتری: «آخرین قیمت شما چقدر است؟» فروشنده: (مکث میکند، به کامپیوتر نگاه میکند، نفس عمیق میکشد): «با احترام، این مدل تقاضای بالایی دارد و معمولاً تخفیف نمیدهیم… اما اگر واقعاً تصمیم به خرید دارید، میتوانم با مدیر صحبت کنم».
6- قاعده ششم آن است که حتما باید در نظر داشته باشید، به جای امتیازی که میدهید، باید چیزی دریافت کنید.
این قاعده بر اساس اصل داد و ستد عادلانه در مذاکرات است. وقتی شما امتیازی میدهید، باید حتماً چیزی متناسب در عوض دریافت کنید. این کار سه مزیت اصلی دارد:
از امتیازدهی یکطرفه جلوگیری میکند.
ارزش امتیازهای شما را حفظ میکند.
توازن قدرت در مذاکره را برقرار میسازد.
برای اینکار شما میتوانید از امتیاز مشروط که در بخشهای قبلی توضیح داده شد، استفاده کنید. برای مثال نگویید: خوب، میتوانم قیمت را 10% کاهش دهم. بگویید: اگر شما هم پیشپرداخت را به 50% افزایش دهید، من میتوانم قیمت را 10% کاهش دهم.
7- قاعده هفتم: مهلتهای زمانی خود را برای طرف مقابل آشکار نکنید.
بدانید که افشای ضربالاجلها شما را تحت فشار قرار میدهد و طرف مقابل ممکن است عمداً تا دقیقه ۹۰ صبر کند. برای همین هیچ موقع مواعد زمانی خود را افشا نکنید.
بجای آن از تکنیک های جایگزین استفاده کنید.
- حس فوریت ایجاد کنید بدون آنکه تاریخ دقیقی ذکر کنید:
مثال: هرچه سریعتر تصمیم بگیرید، میتوانیم شرایط بهتری ارائه دهیم
- به عوامل خارجی ارجاع دهید
مثال: این پیشنهاد به موجودی انبار ما بستگی دارد
- استفاده از زبان احتمالات:
مثال: احتمالاً نتوانیم این شرایط را در آینده تکرار کنیم
8- قاعده هشتم: به برخی از درخواستهای طرف مقابل «نه» بگویید.
این قاعده به شما کمک میکند فردی با اصول و حدومرز شناخته شوید و از تبدیل شدن شما به طرف انعطافپذیر مطلق جلوگیری میکند و البته وقتی بعضی چیزها را رد میکنید، امتیازهای دادهشده ارزشمندتر به نظر میرسند. در نظر داشته باشید نه گفتن هم خود یک نوع مهارت است و میتوان هوشمندانه تر آن را مطرح کرد.
- میتوانید از تکنیک نه نرم استفاده کنید.
برای فهم بهتر به نمونه های زیر دقت کنید:
“متأسفانه این مورد خارج از اختیارات من است”
“سیاست شرکت ما این اجازه را نمیدهد”
“این در حیطه توافقهای ممکن ما نمیگنجد”
- تکنیک تعویض درخواست را به خاطر بسپارید.
برای مثال: آن درخواست خاص را نمیتوانیم قبول کنیم، اما شاید بتوانیم در مورد [جایگزین] صحبت کنیم”
- از تکنیک نه با دلیل استفاده کنید.
برای مثال: “به دلایل [فنی/مالی/قانونی] متأسفانه این امکان وجود ندارد”
9- قاعده آخر نیز این است که امتیازهایی که میدهید و میگیرید را ثبت کنید.
این قاعده به شما 0کمک میکند تا از اختلافات بعدی درباره “چه کسی چه گفت” جلوگیری میکند. همچنین وقتی امتیازات کتبی شوند، طرفین احساس تعهد بیشتری به پایبندی دارند و ثبت امتیازات به شما کمک میکند در دور بعدی مذاکرات، از موضع قویتری شروع کنید.
در این بخش، با اصول علمی امتیازدهی و امتیازگیری در مذاکرات آشنا شدیم. دونالد هندون با تحقیقات خود نشان داد که تبادل امتیازها اگر بر پایه چارچوبهای مشخصی انجام شود، نهتنها به توافق بهتر منجر میشود، بلکه روابط طرفین را نیز تقویت میکند. به یاد داشته باشید مذاکره مانند بازی شطرنج است. امتیازات شما مهرههای این بازی هستند. اگر آنها را هوشمندانه حرکت دهید، شانس برد شما افزایش مییابد. تمرین این قواعد در مذاکرات روزمره (حتی با فرزند یا همکاران) کمک میکند به تدریج به مذاکرهکنندهای استراتژیک تبدیل شوید.
- 1




